لیل لوندز در کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم با زبانی شیوا می‌آموزد که چطور برای کسب موفقیت می‌بایست با مردم ارتباط گرفت؟

کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ اگر یک مدار تمامی پالس‌ها و علائم بین دو انسان در یک فضا را ثبت کند، هر ثانیه نزدیک به ده هزار علامت مخابره می‌شود. بنابراین ما می‌توانیم به تکنیک‌هایی دست یابیم که تبادل اطلاعاتمان شفاف‌تر شود و بتوانیم نظر دیگران را به خود جلب کنیم. وقتی می‌گوییم من درون‌گرا هستم، مردم فکر می‌کنند که دوست‌های زیادی نداریم و هیچ‌وقت از خانه بیرون نمی‌آییم. در صورتی که اشتباه است و گستره خلقیات آدمی یک طیف است؛ یعنی قابل تغییر، آموزش و ارتقاست.
تا به حال متوجه شده‌اید برخی افراد در جمع به سرعت محبوب همه شده و افراد می‌خواهند که دوستشان باشند و در کار نیز به سرعت پیشرفت می‌کنند؟ کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم درباره همان ویژگی سحرآمیز نوشته شده است! یک‌جورهایی می‌توان گفت هنر بًر خوردن و گرم گرفتن با مردم. انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستند و قرار نیست ما همه‌ی کارها را به تنهایی انجام دهیم. وقتی یک فرد موفق می‌بینیم، خیلی‌ها فکر می‌کنند که اقبالشان بلند است. اما حقیقت این است که جز تلاش و پشتکار، او شبکه بزرگی از دیگر انسان‌ها برای خود ساخته است و اوج گرفتن در تنهایی ممکن نیست. افراد موفقی که به جایی رسیده‌اند، در طول مسیر خود قطعا دل صدها نفر را به دست آورده‌اند.
کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم که در سال ۲۰۰۳ چاپ شد، شامل ۹۲ تکنیک آسان و کاربردی جذاب است که خوانندگان را از بایدهای اولین ملاقات گرفته تا همه‌ی قدم‌های بعدی همراه خود می‌برد تا به پیچیده‌ترین تکنیک‌های استفاده‌شده توسط برندگان زمان می‌رسد. یعنی در یک کلام جهت برقراری ارتباطی سالم و سازنده، در هر موقعیتی که فکرش را بکنید یک سری راهکار ارائه می‌دهد.
تکنیک‌های سودمند این کتاب به شرح ذیل است:
۹ روش برای ایجاد اولین تاثیر دینامیتی
۱۴ روش تسلط بر صحبت‌های کوچک محاوره‌ای و مکالمات بلند
۱۴ روش برای راه رفتن و صحبت کردن مثل یک شخص ویژه یا مشهور
۶ روش برای خودی به نظر رسیدن در جمع
۷ روش برای ایجاد ارتباط عمیق با هر فردی
۹ راه برای تغذیه ایگوی دیگران (البته در زمانی که نیاز است!)
۱۱ روش برای تبدیل گوشی
لیل لوندز برای نوشتن کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم به سراغ افراد موفقی همچون ورزشکاران، هنرمندان، فروشندگان و بیزینس‌من‌های مشهور رفته است. با آن‌ها مصاحبه کرده، در رفتار و زبان بدن آن‌ها دقیق شده، نظرشان را پرسیده و هر کجا ابهامی بود خواسته تا دقیق‌تر خط مشی خود را برایش توضیح دهند. پس از آن، از همه‌ی این نتایج یک سری الگو استخراج نموده و با طبقه‌بندی در این کتاب شرح داده است. بعضی از آن‌ها شاید کمی عجیب باشد اما آسان و شدنی هستند.
رفتارها از نظر لیل لوندز به دو دسته کلامی و غیرکلامی تقسیم می‌شوند. یکی از مواردی که لیل تاکید زیادی روی آن دارد، تاثیر اولیه است. یعنی ما در اولین برخورد تنها ده ثانیه وقت داریم تا تاثیر کافی را روی طرف مقابل بگذاریم. جالب‌تر اینکه قبل از اینکه شروع به صحبت کنیم زبان بدن ما بیش از ۸۰ درصد تاثیر را روی طرف مقابل گذاشته است. آن‌گاه به صورت شخص مقابل نگاه کنیم و بعد از مکثی کوتاه، به آن‌ها لبخندی عمیق و گشاده بزنیم؛ و در این حین ارتباط چشمی را حفظ کنیم. اینطور متوجه می‌شوند که لبخند مختص آن‌هاست و از روی دریافت حسی مثبت لبخند می‌زنید. نکته‌ی دوم رفتارهای غیرکلامی ارتباط چشمی چسبنده است، به این شکل که حتی در حین توقف در صحبت، ارتباط چشمی را قطع نکنیم.
برای مثال در رفتارهای کلامی پیشنهاد شده که شروع کننده مکالمات باشیم، حتی پای تلفن لبخند بزنیم تا انرژی مثبت لحنمان منتقل شود، از بقیه تعریف کنیم و حس ارزشمند بودن را با استفاده از کلمات واقعی به آن‌ها منتقل کنیم، به جای تکرار جمله «من هم همین‌طور» از اتفاق‌های جذاب صحبت کنیم و...
مساله‌ی مهم دیگری که می‌بایست در زمینه ارتباطات در نظر گرفته شود مخاطب، موقعیت و هدف مذاکره است. با تسلط به این موارد، می‌توان مثل یک استاد روابط عمومی هر موقعیتی را بدون اضطراب و به بهترین شکل مدیریت کرد.
با دانستن این نکات و ده‌ها نکته دیگر در کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم نوبت به تمرین آن می‌رسد، تا درجه‌ای که ملکه ذهنمان شده و قدرت مذاکرات را در دست بگیریم و این پیام را به مخاطبینمان ارسال کنیم که من برای خود کسی هستم.
این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟
کتاب چگونه با هر کسی صحبت کنیم به همه‌ی افرادی که سعی در بهبود روابط خود داشته و خصوصا افرادی که در زمینه برقراری ارتباطات نقطه ضعف دارند به شدت پیشنهاد می‌شود. شعار معروف این کتاب این است: قرار بر این نیست که شما یخ را بشکنید، بلکه به مرور با کسب مهارت‌های جدید آن را آب می‌کنید.
جملاتی از کتاب چگونه با هرکسی صحبت کنیم
در این زندگی به دو دسته از اشخاص برمی‌خوریم. آن‌هایی که وارد اتاق می‌شوند و می‌گویند: «خب! من اینجا هستم.» و آن‌هایی که وارد اتاق می‌شوند و می‌گویند: «اوه! شما اینجا هستید».
آیا تا کنون اشخاص موفقی را تحسین کرده‌اید که به نظر می‌رسد آن چه را می‌خواهند در اختیار دارند؟ این اشخاص را می‌بینید که در جلسات تجاری و در مهمانی‌های اجتماعی با اطمینان خاطر و اعتماد به نفس بالا حرف می‌زنند. این‌ها کسانی هستند که بهترین مشاغل را از آن خود کرده‌اند. بهترین همسران را دارند، دوستان ناب دارند و حساب‌های بانکی‌شان پر از پول است. اما تند نروید و به عجله قضاوت نکنید. بسیاری از آن‌ها از شما باهوش‌تر و با استعدادتر نیستند. از شما بیشتر درس نخواندند، حتی از شما جذاب‌تر هم نیستند. با این حساب موضوع از چه قرار است؟