کتاب هنر خوب زندگی کردن اثری از رولف دوبلی نویسنده سوئیسی است. دوبلی در این کتاب ۵۲ ابزار مهم ذهنی را معرفی کرده است تا مخاطبانش به کمک آنها بتوانند بر برخی مشکلات خود، که غالبا منشأ ذهنی دارند، غلبه کرده و کیفیت زندگیشان را بهطوری چشمگیر ارتقا بخشند. این کتاب را عادل فردوسیپور، بهزاد توکلی و علی شهروز ستوده با زبانی روان، به فارسی برگرداندهاند.
کتاب و ادبیات- رمزگشانیوز؛ کتاب هنر خوب زندگی کردن نوشته رولف دوبلی، نویسنده محبوب کتابهای توسعه فردی است. دوبلی در این کتاب میکوشد به سوالاتی نظیر چگونه خوب زندگی کنیم؟ اصلا زندگی خوب به چه معناست و عواملی مثل پول چهقدر تضمینکننده یک زندگی خوب است؟ و انگارههایی مانند سرنوشت چه نقشی در زندگی و کیفیت آن دارند؟ پاسخ دهد. دوبلی که فلسفه خوانده و آشنایی گستردهای با عرصههای گوناگون اندیشه دارد، با زبانی ساده در قالب کتاب هنر خوب زندگی کردن به این پرسشها پاسخ داده است.
پرسش از خوب زندگی کردن و چگونگی آن قدمتی بسیار کهن دارد. در گستره تاریخ اندیشمندن و فلاسفه کوشیدند برای این سوال اساسی، پاسخی درخور بیابند. دوبلی این سوال کهنسال را به امروز آورده و براساس نیاز مردمان امروزی به آن پاسخ داده است. او با نگاه به آثار دوران باستان و مطالعه عمیق تحقیقات بهروز، در ۵۲ فصل کتاب، ۵۲ ابزار عملی برای یک زندگی بهتر را در اختیار خوانندگان قرار داده است. هدف او نه واکاوی فلسفی مسئله یا تحلیل روانشناختی آن است، بلکه با استفاده از همین منابع معرفتی، با زبانی ساده، راهکارهایی کاملا عملی ارائه داده است تا عموم مردم با هر سلیقه و هر سطح تحصیل، بتوانند از آنها استفاده کنند. از اینرو دوبلی این کتاب را بهدرستی یک «جعبه ابزار» نامیده است. هنر خوب زندگی کردن در سال ۲۰۱۷ منتشر شد و استقبالی گسترده برانگیخت.
درباره رولف دوبلی
رولف دوبلی نویسنده و کارآفرین سوئیسی است. او در پانزدهم جولای ۱۹۶۶در لوتسرن سوئیس به دنیا آمد. دوبلی فارغالتحصیل رشته فلسفه و مدیریت بازرگانی است. او دکترای اقتصادش را از دانشگاه سنت گالن گرفت. دوبلی پایهگذار موسسهی getAbstract در زمینهی دانشافزایی و آشنایی با کتاب بوده است. دوبلی از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹ بهعنوان مجری یک برنامهی تلویزیونی سوئیسی فعالیت کرد. او در سال ۲۰۰۸ World Mind را تاسیس کرد تا پیوندی میان جوامع فرهنگی، علمی و تجاری برقرار کند.
دوبلی از سال ۲۰۱۱ تمرکز خود را بر نوشتن کتاب گذاشت و در سال ۲۰۱۳ با انتشار کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» به شهرتی گسترده دست یافت. استقبال از این کتاب پس از انتشار به زبان آلمانی، با ترجمهی آن به زبان انگلیسی نیز تکرار شد تا شهرت دوبلی به سطحی جهانی برسد و کتابش به زبانهای بیشتری برگردانده شود. دوبلی پس از آن کتابهای دیگری چون «هنر خوب زندگی کردن» و «پیگیر اخبار نباشید» را منتشر کرد که آنها نیز با استقبال مواجه شدند. کتابهای دوبلی به فارسی نیز ترجمه شده است. عادلی فردوسیپور یکی از مترجمان کتابهای دوبلی است که شهرت و محبوبیتش به بیشتر شناخته شدن دوبلی در ایران کمکی شایان کرده است.
نقد کوتاهی بر کتاب هنر خوب زندگی کردن
کتاب هنر خوب زندگی کردن ویژگیهای یک کتاب خوشخوان و مفید را دارد و تفاوتهایی در شکل و محتوا با کتابهای معمول حوزهی موفقیت و توسعهی فردی دارد. دوبلی کتابش را در فصلهای کوتاهی نوشته که خواندنش را برای مخاطب آسانتر میکند. راهکارهای ارائهشده او عملی هستند و بهدور از تکلف و شرحوتفصیل بیجا ارائه شده است. گاهی از تمثیلها، قصهها یا روایتهای تاریخی کوتاه استفاده کرده تا مطلب را جذاب و برای خواننده آسانیابتر کند. با تکجملههای آغازین هر فصل، دورنمای آن را مشخص کرده و با بهره از تصاویری جالب بر جذابیت کتابش افزوده است. در کنار تمام این ویژگیهای منحصربهفرد، ترجمه روان، کتاب را تکمیل کرده و بستهای جذاب و خواندنی در اختیار مخاطبان فارسیزبان قرار داده است.
بخشی از متن کتاب هنر خوب زندگی کردن
باید میدانستم. کمی قبل از خروجیِ بزرگراه در برن، یک دوربین خاکستری ثبت تخلف وجود دارد که در انتظار رانندههای بیخبر است. سالهاست که آن دوربین همان جاست. نمیدانم چه در ذهنم میگذشت. نور فلاش دوربین، من را از فکروخیال پراند و با یک نگاه سریع به سرعتسنج فهمیدم که ترسم به حقیقت تبدیل شده. سرعتم حداقل ۱۵ کیلومتر بر ساعت بیشتر ازحد مجاز بود و هیچ ماشین دیگری هم در جلو یا اطرافم نبود؛ هیچکس نبود که بتوانم فلاش را به گردنش بیندازم.
روز بعد در زوریخ از دور دیدم که یک مأمور پلیس، یک برگهٔ جریمه را زیر برفپاککن ماشینم گذاشت. بله، در جای ممنوع پارک کرده بودم. تمام جاپارکها پُر بودند، عجله داشتم و پیدا کردن جاپارکِ قانونی در مرکز زوریخ مثل پیدا کردن یک صندلی تاشو برای آفتاب گرفتن در قطب جنوب است. برای یک لحظه میخواستم بروم و برایش توضیح بدهم. خودم را مقابل آن مأمور تصور کردم. درحالیکه نفسنفس میزنم و موهایم بههم ریخته، سعی میکنم که او را متقاعد کنم که وضعیتم را درک کند، اما بیخیالش شدم. سالها کسب تجربه به من یاد داده که چنین کارهایی تنها باعث میشود احساس حماقت کنید، حقیر به نظر بیایید و آخرسر آرامشتان را هم از دست بدهید.
پیشتر برگههای جریمهٔ پارک ممنوع برآشفتهام میکردند، اما این روزها بالبخند آنها را پرداختشان میکنم. هزینهاش را از یک حساب بانکی میپردازم که برای کمکهای مالی در نظر گرفتهام. هر سال ده هزار فرانک برای کارهای خیر کنار میگذارم و جریمههایم را هم از همان محل میپردازم. در دنیای روانشناسی این ترفند ساده به عنوان حسابداریِ ذهنی شناخته میشود. من این را از ریچارد تیلر، یکی از بنیانگذاران اقتصاد رفتاری، وام گرفتهام. حسابداری ذهنی یکی از مغالطههای منطقی کلاسیک به شمار میآید. مردم بسته به آنکه پول را از کجا به دست آوردهاند با آن رفتار متفاوتی دارند. به همین خاطر است که روی مبلغی که در خیابان پیدا میکنید، در مقایسه با پولی که برایش زحمت کشیدهاید، کمتر حساسیت دارید و سریعتر و سهلانگارانهتر خرجش میکنید. مثال برگهٔ جریمهٔ پارکممنوع نشان میدهد که چهطور میتوانید از این مغالطهٔ منطقی به سود خودتان استفاده کنید. در واقع شما به خاطر آرامش ذهنیتان عمداً خودتان را فریب میدهید.